خبرجالب اماواقعى

ساخت وبلاگ
يک چوپان ميره کلانترى دودستى ميزنه توسرش که گوسفندامو دزديدن درهمين حال ميبينه که يک چوپان ديگه هم همين جاست ميپرسه چى شده ميگه گوسفندهاى 4قلعه رودزديدن ياروکف ميکنه ميگه چطورى؟کى؟ ميگه:امام زمان وياراش!!توضيح ميده که من زيرسايه درخت نشسته بودم که يک نفربااسب سفيدولباس عربى باشمشيرومشک آب اومدوازرود مشکشوآب کرد داشتم نگاهش ميکردم که گفت مگه منوميبينى گفتم آره.گفت توخيلى آدم پاکى هستى من يکى ازياران امام زمان هستم بياازآب اين مشک بخورتاجاودانه بشى منم خوردم داشتم جاودانه ميشودم که افتادم داشتم بى هوش ميشودم ،زنگ زدکه بيايداحمق بى هوش شدهمه گوسفنداروبردن حالا اومدم ازدست امام زمان شکايت کنم وهمينجابخوابم اگه برم قلعه صاحب هاى گوسفندامنو جاودانه ميکنن عکس.متن.داستان.عاشقانه...
ما را در سایت عکس.متن.داستان.عاشقانه دنبال می کنید

برچسب : دزدهاتاکجاپيش رفتن واقعاکه,اين خبرواقعى بود, نویسنده : بهزادخيرى behzad33kh17 بازدید : 238 تاريخ : سه شنبه 13 اسفند 1392 ساعت: 23:55