-1خداياپس چرامن زن ندارم؟
زنى زيباوسيمين تن ندارم؟
دوزن دارداين همسايه ما
همان يک دانه راهم من ندارم
آژانس ملکى امشب گفت بامن:
((مجردبهرتومسکين ردندارم))
چه خاکى برسربايدبريزم؟
من بيچاره آخرزن ندارم!
-2اگرازبچگى بجاى سيگار بهمون مى گفتند:((مسواک ضررداره))الان هيچکس دندوناش دردنمى کرد همه دورهم جمع ميشوديم يواشکى مسواک ميزديم!
-3دستم بوى گل ميداد
مرابجرم گل چيدن محکوم کردند
اماهيچ کس فکر نکرد
که شايد يک گل کاشته باشم
-4رفتم ازعابرپول بگيرم ميگه وجه نقدموجود نيست بعد مينويسه درخواست ديگرى داريد....!؟
آره يک آهنگ بندرى بذاردورهم برقصيم.....
-5وخداوندزمين وآسمان هارا آفريد..........
وساخت بقيه ى چيزارو به چين واگذار کرد......!!
-6گفت ازحادثه اى لبريزم، من پرازفريادم،دردرونم غوغاست گفتم: اين حال توراميفهمم
دستشويى آنجاست!!!!! عکس.متن.داستان.عاشقانه...
ما را در سایت عکس.متن.داستان.عاشقانه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : بهزادخيرى behzad33kh17 بازدید : 214 تاريخ : چهارشنبه 23 بهمن 1392 ساعت: 19:21